سفر دکتر مینا هورفر گواهی بر پشتکار و درخشش تحصیلی است. او به عنوان اولین رئیس زن در رشته مهندسی و علوم کامپیوتر در دانشگاه ویکتوریا، نه تنها موانع جنسیتی را شکسته است، بلکه به طور قابل توجهی به حوزه STEM در کانادا کمک کرده است. رهبری او در دانشگاه بریتیش کلمبیا اوکاناگان نقش مهمی در گسترش دانشکده و افزایش تنوع داشت. تحقیقات هورفر در زمینه انرژی، سلامت و محیط زیست نشان دهنده تعهد او به راه حل های عملی برای چالش های جهانی است.
دکتر هورفر که اصالتاً ایرانی بود، سفر تحصیلی خود را با پایه ای قوی در مهندسی مکانیک آغاز کرد. او مدرک لیسانس خود را در سال 1998 از دانشگاه تهران گرفت که نشان دهنده شروع یک حرفه درخشان در رشته مهندسی و دانشگاه بود.
دکتر هورفر در سال 1998 به کانادا رفت و تحصیلات خود را در دانشگاه تورنتو ادامه داد. در آنجا هم مدرک کارشناسی ارشد (2001) و هم دکترا (2005) را در رشته مهندسی مکانیک گرفت. این دوره برای شکل دادن به علایق تحقیقاتی و تخصص او بسیار مهم بود.
شغل آکادمیک دکتر هورفر با مشارکت او در تحقیقات مهندسی و نقش های رهبری او متمایز است. کار او به طور قابل توجهی بر حوزه هایی مانند انرژی، سلامت و مهندسی محیط زیست تأثیر گذاشته است. رهبری او در دانشگاه بریتیش کلمبیا (UBC) اوکاناگان به عنوان بنیانگذار و سازنده دانشکده مهندسی به ویژه قابل توجه است. تحت هدایت او، تعداد اعضای هیئت علمی دو برابر شد و افزایش قابل توجهی در دانشجویان دختر و بومی مشاهده شد.
نقش او به عنوان اولین رئیس زن در رشته مهندسی و علوم کامپیوتر در دانشگاه ویکتوریا (UVic) در بریتیش کلمبیا یک نقطه عطف تاریخی است. در این سمت، او نه تنها ابتکارات آکادمیک و تحقیقاتی را رهبری کرد، بلکه از برابری، تنوع و شمول، بهویژه برای زنان و سایر گروههای عدالتخواه در زمینههای STEM حمایت کرد.
دکتر هورفر به دلیل تحقیقات چند رشتهای خود که کاربردهای گستردهای مانند توسعه مانیتورهای کیفیت هوا و پیشرفت در سیستمهای انرژی جایگزین داشته است، شناخته شده است. طرفداری او برای راه حل های انرژی پاک و جایگزین با تلاش های جهانی برای دستیابی به آینده ای کم کربن هماهنگ است.
توانایی علمی او همچنین در فهرست گسترده انتشارات و نقش او به عنوان یک مربی منعکس شده است. دکتر هورفر با بیش از 200 مقاله، از جمله مقالات مجلات معتبر و مقالات کنفرانس، کمک قابل توجهی به مجموعه دانش در زمینه خود کرده است. او همچنین سرپرستی بسیاری از دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد را بر عهده داشته و آنها را به سمت تعالی در حرفه مهندسی خود راهنمایی کرده است.
محمد سخاوت، مهندس یادگیری ماشین در اپل، نمونه ای از ادغام استعدادهای ایرانی در غول های فناوری جهانی است. کار او در توسعه مدل های آموزشی کارآمد برای یادگیری عمیق بینایی کامپیوتری در زمینه هوش مصنوعی بسیار مهم است. رهبری سخاوات در استارت آپ های ایرانی و مشارکت های او در اپل تأثیر جهانی تخصص و نوآوری او را به نمایش می گذارد.
علاقه محمد سخاوت به فناوری، به ویژه در یادگیری ماشین (ML) و شبکه های عصبی عمیق (DNNs)، یکی از جنبه های تعیین کننده حرفه او بوده است. مشارکت اولیه او با استارتاپهای ایرانی به او اجازه داد تا تجربیات ارزشمندی را در تیمهای پیشرو نرمافزار به دست آورد، جایی که او مهارتهای خود را در توسعه و مدیریت پروژههای مبتنی بر فناوری تقویت کرد.
نقش سخاوات به عنوان مهندس یادگیری ماشین در اپل نشان دهنده یک جهش قابل توجه در حرفه او است. در اینجا، او بر توسعه مدل های توجه چند وجهی برای دستگاه های لبه تمرکز می کند. این کار در پیشرفت حوزه هوش مصنوعی، به ویژه در ساخت مدلهای هوش مصنوعی کارآمدتر و در دسترستر در دستگاههای مختلف، حیاتی است. کار او در اپل بر تخصص او در ایجاد مدل های پیچیده ML که کاربردهای عملی و گسترده ای دارند، تاکید می کند.
مشارکت سخاوات در جامعه متن باز، به ویژه با پروژه هایی مانند CVNets، تعهد او را به پیشرفت در زمینه بینایی کامپیوتر برجسته می کند. CVNets ابزاری برای آموزش کارآمد مدلهای یادگیری عمیق بینایی کامپیوتری است و نقش سخاوات به عنوان یک همکار و نگهدار شامل بهبود انعطافپذیری و اثربخشی این مدلها است. این کار برای جامعه گسترده تر ML حیاتی است و ابزارها و منابعی را ارائه می دهد که می تواند توسط محققان و پزشکان در سطح جهانی مورد استفاده قرار گیرد.
رهبری و مهارت های فنی او در نقش های قبلی او در استارتاپ های ایرانی نیز مؤثر بود. تجربه سخاوات در این استارت آپ ها توانایی او را در هدایت نوآوری های تکنولوژیکی و رشد تیم نشان می دهد. سفر او از کار در استارتاپ ها تا نقش برجسته در یک رهبر فناوری جهانی مانند اپل، مسیرهای متنوعی را که متخصصان با استعداد می توانند در صنعت فناوری طی کنند، نشان می دهد.
در حالی که جزئیات خاصی از سوابق تحصیلی سخاوات در منابع موجود ارائه نشده است، نقش و مسئولیت های پیشرفته او در زمینه یادگیری ماشین نشان دهنده پایه ای قوی در علوم کامپیوتر و رشته های مرتبط است. دستاوردهای حرفه ای او نشان دهنده درک عمیق هر دو جنبه نظری و عملی یادگیری ماشین و مهندسی نرم افزار است.
حرفه عماد ساعدی، شامل روزنامه نگاری، تولید موسیقی و توسعه کسب و کار، نشان دهنده مجموعه مهارت های متنوعی است که کارآفرینان ایرانی به کانادا می آورند. تعهد او به داستان سرایی و توانمندسازی هنرمندان از طریق رسانه های دیجیتال قابل توجه است. سفر ساعدی از روزنامهنگاری فناوری تا تأسیس استارتآپها و درنهایت ورود او به موسیقی و رسانههای دیجیتال، بر روحیه خلاق و کارآفرینی او تأکید میکند.
علاقه اولیه عماد ساعدی به فناوری و رسانه پایه و اساس حرفه متنوع او را پی ریزی کرد. او در سنین جوانی به عنوان یک روزنامهنگار فناوری شروع به نوشتن گزارش و مقاله برای رسانههای پیشرو فناوری اطلاعات ایران مانند Peivast و Digiato کرد. این هجوم اولیه به فناوری و روزنامه نگاری، تجربه و بینش ارزشمندی را در مورد صنعت فناوری به او داد.
ساعدی علایق علمی خود را با قدرت دنبال کرد و از دانشگاه خوارزمی لیسانس خود را در رشته مهندسی صنایع گرفت. این آموزش فنی به او اجازه داد تا یک مجموعه مهارت تحلیلی و حل مسئله قوی ایجاد کند که بعداً در تلاش های کارآفرینانه او بسیار مهم شد.
سفر ساعدی به سمت کارآفرینی با پروژه تحقیقاتی او در مقطع کارشناسی آغاز شد که شامل مطالعه امکان سنجی کسب و کار تولید محتوای چندرسانه ای بود. این پروژه باعث شد تا او یک استارتاپ به نام Monish را تأسیس کند. اگرچه این استارت آپ موفق نشد، اما به عنوان پله ای به سوی حرفه او در توسعه تجارت عمل کرد. او نقش مهمی در جامعه استارت آپی ایران ایفا کرد و به عنوان یک توسعه دهنده کسب و کار به استارتاپ های موفقی مانند دیجیاتو و مهربان کمک کرد.
ساعدی به موازات فعالیت های فنی و کارآفرینی اش، اشتیاق عمیقی به موسیقی در خود پرورش داد. او که از ۱۴ سالگی پیانو آموخته بود، زیر نظر مربیان مشهور به اجرای موسیقی و تئوری پرداخت. تلاشهای خلاقانهاش او را به آهنگسازی و تولید موسیقی سوق داد، سفری که پس از شرکت در کلاس استادی موسیقی هانس زیمر غنیتر شد. این تجربه او را برانگیخت تا بیشتر روی داستان سرایی از طریق موسیقی تمرکز کند و هنرمندان دیگر را توانمند کند.
هدف ساعدی از آمیختن موسیقی، داستان سرایی و فناوری موضوع اصلی کارنامه اوست. او معتقد است که از ابزارهای دیجیتال برای ایجاد تجربیات منحصر به فرد برای مخاطبان استفاده می کند و از مهارت های متنوع خود در تولید محتوا، بازاریابی و توسعه کسب و کار استفاده می کند. مشارکت او در ساخت موسیقی متن اصلی برای پادکست ها و فیلم ها، توانایی او را در ادغام خلاقیت هنری با نوآوری های تکنولوژیکی نشان می دهد.
کارآفرینان ایرانی در کانادا اغلب با چالش های منحصر به فردی از جمله سازگاری فرهنگی و درک تفاوت های ظریف چشم انداز کسب و کار کانادا مواجه هستند. داستانهای آنها شاهدی از انعطافپذیری، سازگاری، و تلاش برای موفقیت در کشوری جدید است.
برنامه ویزای استارت آپ کانادا نقش مهمی در تسهیل ورود کارآفرینان بین المللی از جمله کارآفرینان از ایران ایفا می کند. این برنامه بر تعهد کانادا به ایجاد یک محیط تجاری متنوع و فراگیر تاکید می کند. داستانهای موفقیتآمیز برآمده از این برنامه نشان میدهد که چگونه سیستمهای خطمشی و پشتیبانی میتوانند به افراد با استعداد در یک اکوسیستم تجاری جدید کمک کنند.
موفقیت کارآفرینان ایرانی در کانادا بازتابی از موضع استقبال این کشور نسبت به استعدادهای بین المللی و تعهد آن به تنوع در بخش تجارت است. این داستانها نه تنها دستاوردهای فردی را جشن میگیرند، بلکه روحیه همکاری بین کانادا و جامعه بینالمللی آن را نیز برجسته میکنند و نوآوری و رشد را در بازار جهانی تقویت میکنند.
با نمایش سفرهای این افراد برجسته، این پست وبلاگ با هدف الهام بخشیدن و آگاهی دادن به خوانندگان در مورد ماهیت پویا و فراگیر اکوسیستم استارتاپی کانادا است. همچنین بر اهمیت سیاستها و برنامههای حمایتی که به کارآفرینان کمک میکند تا چالشهای ایجاد و رشد کسبوکار خود را در یک کشور جدید مدیریت کنند، تاکید میکند.
ترکیبی از پیشینههای فرهنگی، تخصص و ایدههای نوآورانه ارائهشده توسط کارآفرینان ایرانی، چشمانداز کسبوکار کانادا را غنیتر میکند و به بازاری پرجنبتر، متنوعتر و رقابتیتر کمک میکند. دستاوردهای آنها به عنوان چراغی برای نسل های آینده کارآفرینان عمل می کند و نشان می دهد که با عزم، مهارت و فرصت های مناسب، موفقیت در عرصه جهانی قابل دستیابی است.